امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

♥♥♥ امیرعلیِ مامان ♥♥♥

8- درمونگاه، نمایشگاه، حموم....

1392/7/2 21:31
نویسنده : مامانی
556 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خاله ها...

خوبین؟ خوشین؟  نی نی هاتون خوبن؟

پریروز صب که آخر ماه بود من و امیرعلی و باباییش رفتیم درمونگاه. نه اینکه موقع مراقبت بهداشتی امیرعلی باشه ها، نه. خودم بردمش تا هم با مربی با تجربۀ اونجا مشورت کنم و هم خودم و امیرعلی رو وزن کنم ببینم الان که حدود یه ماهه فقط شبا تو خواب و بیداری دارم بهش شیر میدم رو وزنمون چقد تاثیر داشته.

به مربی که گفتم از شیر گرفتمش گفت: خیلی کار خوبی کردی. الان از یه سالگی به بعد دیگه شیر زیاد ارزش غذایی براشون نداره. البته شیر پاستوریزه یادت نره بهش بدی.

گفتم: شیر دوس نداره به جاش شیرعسل و شیرموز میدم.

گفت: عالیه. غذا میخوره؟

گفتم: آره خیلی غذا خوردنش بهتر شده.

ازش اجازه گرفتم واسه وزن کردن امیرعلی. ماشالا شده 12 کیلو. یَنی تو این یه ماه 900 گرم اضافه کرده.شکلکـــْـ هایِ هلــن

بعدش رفتیم نمایشگاه پاییزه. زیاد خوب نبود. آخه بعضی غرفه ها رو همین مغازه دارای بازار خودمون گرفته بودن.

امیرعلی دوس داشت به همه چی دس بزنه. خیلی گرم بود. کلی عرق ریختیم.Smiley

بعد رفتیم آبخوری کنار میدون که کنار جادۀ راه کربلاست. بابایی دستش رو دو سه بار خیس کرد و کشید به صورت و موهای امیرعلی. منم دستم رو شستم و آب خوردم و چون زیاد ازحد سرد نبود تو کف دستم آب ریختم و دادم بهش. یه آقایی که معلوم بود همشهری نیست و زائره گفت: به پسرتون تونستین آب بدین؟ ما برگشتیم طرفش و بابایی گفت: جان؟  دوباره گفت: پسرتون تونست آب بخوره؟ و بطری آب معدنیش رو که تازه توش آب سرد ریخته بود گرفت طرفمون. مام گفتیم آره و تشکر کردیم. منم وقتی رفت گفتم: اجرت با آقا امام حسین(ع).

بعدش اومدیم خونه و امیرعلی هی میگفت: آب، آب. بدجوری گرمش بود. حتی شستن صورتش هم خنکش نکرد:

کلی آب خورد.

و آب بازی کرد.

منم کلی دنبالش دویدم و عکس گرفتم  رفته بود نشسته بود دم در پشتی که همیشه بسته ست و پلمپ.:

و بعدش بردمش حموم.

+ دو سه روزه میخوام یادش بدم تو پوشک جیش نکنه. صبا که بیدار میشه زود میبرمش و جیش میکنه. یه بار که بردمش و گفتم :مامانی جیش کن. یه کم شکمش رو داد تو و به من نگاه کرد و نیشش رو تا بناگوش باز کرد و گفت: جــــــــــــــــــــــــــــــی...  به جای جیش کردن صداش رو درمیاورد.شکلک های شباهنگShabahang

+ وقتی مشغول بازیِ و داره اسباب بازی ها رو تو یه ظرف مثلا میریزه و میخواد بشماره فقط یه عدد میگه: دو     دو     دو

+ چند ساعت پیش تلویزیون یه مستند از جنگ نشون میداد. یهو دستش رو گرفت طرف تلویزیون و عصبانی هی تکون تکون میداد و یه چیزایی رو داد میزد و میگفت. من و باباش بهش نگاه کردیم و خندیدمشکلک های شباهنگShabahang. من: چی میگه مامان جون؟ باباش: داره به بعثیا فحش میده...شکلک های شباهنگShabahang

چند تا از کلمات امیرعلی که یادم رفته بنویسم و بقیه عکساش تو ادامه مطلبه.

 

این چیه؟     این چیه؟

کُلامَم         کلاهم

کُدا              کلاه

پا               پا

دَ               دست

یِ              یک

دوو            دو

تِ             سه

اَم             اَم (غذا)

عَلّیع (غلیظ تلفظ کنین)    علی (اسم باباش نه ها، وقتی میخواد بغلش کنیم یا از جایی بالا بره میگه علیع، چون خودمون گفتیم یا علی)

مَنِ            منظورش مالِ منِ

من بده          بده به من

بلیم         بریم

آتی         آتیش

در           در 

نی       نیست

جی          جیش

اَن             اَن

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مــ ـــن و خــ ـــــدا
2 مهر 92 22:00
ای جوووووووووووووونم الهی خاله مخملی قربونت بره که صدای جیش در میاری.....
یه لحظه تصور کردم کلی خندیدم....
مامانی از طرف من ببوسش


همیشه بخند خاله جونم...
ممنونم خاله
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
2 مهر 92 22:42
همیشه شیرین و دوست داشتنی باشی امیر علی. علی یارت خاله جون. کلی بووووووس. زیبا یارم،تقدیم به تو
مژی
2 مهر 92 23:37
چقدرررررر خوب که لغات نصفه نیمه شو می نویسی ای جووووونم امیر علی
راستی میشه بگی کدوم شهری ؟


ممنونم. یه پست قبلا گذاشتم واسه معرفی شهرم.
سحر
3 مهر 92 8:22
الهی خاله فدات شه
بانو
3 مهر 92 9:27
سلام خاله...پستای اخیرت و خوندم...دستت اوف شده بود بهتره الان؟

الان تو ترکی عزیزم؟سخته اما تموم میشه...تازه شیر عسل و شیر موز خیلیم خوشمزه تر از شیر مامانیه...

منم اب بازی دوست دارم...کلی خوش میگذره مگه نه امیر جون؟




لَلام... آله اوبه...

تَلک؟ آله..تقلیباً... آله خیلی ولی مامانی نمیذاله زیاد بازی کنم...


صدیقه
3 مهر 92 9:31
ای جان عزیزم قربونت برم من عزیز خاله ایشالله همیشه بخندی و سلامت باشی عزیزم مامان و بابا را اذیت نکنی ها قربونت چشمای خوشکلت برم
شيلا مامان رومينا
3 مهر 92 10:51
عزيزم مدل نشستنش خيلي بامزه هست
بانو
3 مهر 92 11:08
تَرک کردن شیر منظورم بود خاله جون!!!




مامان منوباش
مامان دوفرشته
3 مهر 92 11:20
قربون این حرف زدنت چقدربچم تشنش بود عکساتم خیلی نازه
bahar
3 مهر 92 12:50
هزار ماشاالله به این پسر گل
خاله آوا
5 مهر 92 12:21
سلام خاله ای
خوفی جانم


لَلام آله... من خوبم... مامانی زیاد خوب نیست...
آدلِست چلا حذف شده آله؟ آدلستو بهم بده...
عسل
5 مهر 92 22:07
شاد باشی امیر علی نازم.دخملی ما هم عاشق آب بازیه!امان از دست شما کوچولوها!
مامان آوا
6 مهر 92 9:04
سلام آله جونم خدا بد نده چی شده بود ؟ببخش من دیر اومدم نت و نتونستم ج بدم امیل علی جونم چوره؟خوبه خیلی به جای من ببوسش دوستتون داریم چرا دیر به دیر میاین به ما سر میزنین آله جونم خصوصی دالی آله جونم
بهنازی
9 مهر 92 10:31
خوندم آپتونو
خیلی جالبه ک همه چیو مینویسید براش
وبلاگتون خوشگله


ممنونم از حضورتون
دخترمغرور
9 مهر 92 12:56
سلام مامان امیرعلی
ای جااااااااااااااااااااااان
چقدر این بچه جیگره ماشالا
هزار ماشالا
خدا واست نگهش داره
قربون دست و پای کوشولوش که اوف شده


سلام عزیزم
جونت سلامت. ممنونم خاله جون.
لیلا
9 مهر 92 19:22
سلام خوشمل خاله!!!!خاله قربون اون چشای درشتت بشه.ممنون که برام کامنت گذاشته بودی مرد کوچولو!!!!خیلللللللی دوست دارم عسیسم!!!


سلام آله لیلا... ممنونم ازت... خوبی آله؟
نرگس جوووووووووووون
17 مهر 92 11:42
ای جونم چ با مزست ماشالا
نرگس جوووووووووووون
17 مهر 92 12:06
چقدم اون قسمت حرف زدنش ناز بود دلم بچه خواست یهوووووو