امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

♥♥♥ امیرعلیِ مامان ♥♥♥

28-اولین دوست دارم....

1393/6/14 21:17
نویسنده : مامانی
715 بازدید
اشتراک گذاری

5 شهریور     00:05

بارها ازم آب خواست و هر دفعه فقط یه قُلپ خورد....

امیرعلی: آب ما...

من: وای... چقد آب میخوری..؟

امیرعلی:     یه کم آب...  یه کم

13 شهریور    23:30

از خونۀ مامان بزرگ برمیگشتیم و دم در خونه مون پیاده شدیم....  طبق معمول روبروی خونه مون یه ماشین سنگین پارک کرده بود....  این دفعه از اونا بود که پشتش چادره و خیلی بزرگ...

امیرعلی: اوووووه...   واااااای....  مــــاشینه....

من: این کامیونه...  ماشین بزرگ!!

امیرعلی: عّای جون...  (آخ جون!!)   قــــشــــنگه....

من رفتم حموم....

امیرعلی هی در میزنه...

اعصابمو خورد کرد....

من: کار دارم مامان خب...

بازم در میزد....

من: چیه؟ چیکار داری؟

امیرعلی: کار دالم!!!

14 شهریور     ساعت 01:32

هنوز نخوابیده....  کنار هم دراز کشیدیم...  بهش شب بخیر میگم و میگم: بخواب عزیزم...   میبوسمش: دوست دارم فدات شم...

امیرعلی برای اولین بار:  دوست دالم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

یاسمن (سه شنبه ها)
14 شهریور 93 21:31
به به تبریک فراوووون ، خیلی حس قشنگیه شنیدن این حرف از لبای پسر کوچولوت
مامانی
پاسخ
وای منونم.... آره یاسی خیلی عالیه... ایشالا وقتی از زبون کوچولوت شنیدی میفهمی من اون شب کجاها سیر میکردم