امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

♥♥♥ امیرعلیِ مامان ♥♥♥

13- لغات جدید امیرعلی تو این سه ماه و نیم که نبودیم...

1392/11/21 17:23
نویسنده : مامانی
840 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه...  خوبین؟  خوشین؟ نی نی ها چطورن؟ ایشالا همیشه سلامت باشن...

بیشتر از 3ماه و نیمه که نبودم...  شکلک های شباهنگShabahang امیرعلی مامان تو این مدت خیلی بزرگتر و ماشالا شیطون تر شده، ایشالا تو پستای بعد راجبِ شیرین کاریاش مینویسم.

هرچند سرماخوردگی های گاه و بیگاهش نمیذاره زیاد وزن گیری خوبی داشته باشه ولی خداروشکر خوب و سلامتِ...

اینم از لغاتی که تو این مدت یاد گرفته:

12 آذر؛ ساعت 20:30 :

اومد با انگشت اشارۀ دست راست به عینکم اشاره کرد و گفت: عیّنَ...  که بعداً تبدیل شد به : عِینی...girl_pinkglassesf.gif

13 آذر 21:29 : (براش فیلم های آموزشی "با ما" رو گذاشتیم. قسمت خوراکی ها)

پِتّه : پسته

کِیّ : کیک

19آذر حدودای 10:

عَتَل : عسل

13:09 :

آت : آش

13:13 :

من: امیر...  چشمت کجاست؟ انگشت اشارۀ دست راس رو گذاشت رو چشم راستش و گفت: اینجات (اینجاست)

14:14 :

من: بگو امیر..   اون: اَمی

17:47 :

باباش بلال گرفته بود و من پوستاشون رو درمیاوردم. اشاره کرد به پوستا و گفت: آکّال (آشغال)

21:17 :

داریم تیتراژ "خداحافظ بچه" رو میبینیم..  اشاره میکنه به تی وی و میگه : نی نی

20 آذر 12:01 : (بازم داره "با ما" میبینه)

چِتم : چشم

لَ : لب

دَندا : دندان

اَبو : ابرو

اَنَّ : انگشت

ناتُن : ناخن

نان : نان

چا : چای

21 آذر:

غروب و داریم "اُسکار" میبینیم...  با اشاره با تی وی ازم میپرسه: ای چیه؟ من: کرکس پسری: کَّ کَّ..

26 آذر حدودای 17 : پیل: پول

ساعت19: داره با گربۀ سخنگو بازی میکنه...  پیشییَّ...

30 آذر   اَرِضا  : امیررضا

18:05 من ازش میپرسم: از این میخوای یا از اون؟ با اشاره به ماست: ازون...

نمیدونم به کی رفته که اینقدر عاشق ماستِ...

باتی : بازی

2 دی 3:09 نصفه شب شده و هنوز نخوابیده، براش لالایی ضبط شده گذاشتم...  پسری: مامان؟ من: جانم...  پسری: ای چیه؟ من: ماه پسری: ماه

3 دی 14:47    با پسرداییش "م" خداحافظی میکردیم.. پسری: خُدافِظ..

وقتی ناراضیه حرفاش رو کشدار میگه...شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

موقع شام که قرمه سبزی داشتیم: من: مامان...  ماست بدم یا قرمه سبزی؟ پسری: سبزی

21 دی 23:11 :

من: تشویق...  پسری: تَتویق..

28 دی 15:

گاک : گاو

10 بهمن: 23:

مِتاک : مسواک

واسه بار اول باباش مسواکش رو بهش داد و اونم قشنگ شروع کرد مسواک زدن... تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد طوری که من داشتم شاخ درمیاوردم که این بچه چطور اینقدر وارد شده تو این کار!!!

البته هروقت من مسواک میزنم هی بهم زل میزنه...

قبلا هروقت مسواکش رو بهش میدادم به جای دندوناش در و دیوار و فرش رو مسواک میزد...شکلک های شباهنگShabahang

البته امشبم غیر از دندوناش کف پاشم مسواک زد...

ساعت 24: یه بازی جدید کشف کرد!!  بالش بابا رو از زیر سرش میکشید و سرش رو هول میداد تا بشینه بعد میدوید میرفت جلو و خودش رو پرت میکرد تو بغلش تا بیوفته و دوباره از اول...شکلک های شباهنگShabahang

13 بهمن 11:38:

دارم "کوک طلایی" میبینم. 5 بار پشت سر هم و تند تند میگه: ای چیه؟ منم 5 بار تند تند میگم: پارچه...  اون: پاچّه...

11:40 :  از پشت منو بغل کرد و یه بوسِ صدادار گنده رو گونۀ چپم زد..

خیلی از اینجوری بوس میکنه... بیشتر فقط لپش رو به صورتمون میچسبونه یا اینکه لبش رو میذاره رو صورتمون و برمیداره...  نهایتش خیلی صورتش رو به صورتمون فشار بده...

 پسرک عزیزم...  الهی فدات بشم...  ببخش که دیر اومدم...  از این بعد سعی میکنم زود به زود بیام و همۀ حرفا و شیطنات رو ثبت کنم...  هرچند همه شون رو عمرا بشه نوشت بس که از صب تا نصفه شب شیطنت میکنی....  هزار ماشالا پسرِ مامان...

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان آوا
21 بهمن 92 18:08
وای دختر چه غیبت طولانی ای چیکار میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی
پاسخ
مامان آوا
21 بهمن 92 18:09
الهی قربون اون حرفهای قشنگش بشم خیلی خوبه که همه حرفهاشو ثبت میکنی دیگه نبینم بری واینهمه نباشی دلمون گرفته میشه
مامانی
پاسخ
ممنونم خاله ممنونم... چشم
مامان آوا
21 بهمن 92 18:10
8روز دیگه تولد امیل علی جونه پیشاپیش مبارک
مامانی
پاسخ
ممنونم خاله...
مامان آوا
22 بهمن 92 11:15
¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ _______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* ........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ تقدیم به امیر علی جونم
مامانی
پاسخ
ممنونم خاله جون
فاطمه
22 بهمن 92 11:50
عايا اين عاقاي خوشمل قصد ازدواج داره ؟
مامانی
پاسخ
البته که دارند... منتها نه حالاحالاها
مامان دوفرشته
22 بهمن 92 12:32
سلام به به چه عجب دلمون براتون تنگ شده بود قربون امیرعلی باحرف زدن قشنگش برم من
مامانی
پاسخ
سلام مام همین طورممنون خاله
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
23 بهمن 92 22:21
سلام خاله.کجایی تو؟ ماشالله بهت. زیبا یارم،تقدیم به تو
مامانی
پاسخ
سلام. ممنونم
مامان امیرمحمد
24 بهمن 92 10:03
سلام عزیزم،چه غیبت طولانی ای،دلمون خیلی براتون تنگ شده بود،مرتب میومدیم ولی خبری نبود،ماشاا... امیرعلی جان چه شیرین زبون شده
مامانی
پاسخ
سلام فدات، ممنونم.. ببخشید ایشالا از این به بعد دیگه زود به زود میایم ممنونم..
نرگس
24 بهمن 92 18:57
سلام فدات شم خوبی عزیزم کی بیای دلم براتتنگ شده تولدت هم پیش پیش مبارک عزیز دلم