امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

♥♥♥ امیرعلیِ مامان ♥♥♥

24- تو این 2 ماه چی گذشت؟

سلام متاسفانه نتونستم نزدیک به 2 ماه وب پسر گلم رو آپ کنم. ...     واقعا شرمنده اش شدم. .. .   ولی نت مون قطع بود و کاریشم نمیشد کرد...  از دیروز دوباره بابایی نت رو وصل کردن و اگه خدا بخواد از این به بعد زود به زود اینجا آپ میشه که وقتی پسری بزرگ شد خاطراتش نصفه نیمه نمونه.... تو این ماه خوشبختانه حرف زدن پسری خیلی خیلی بهتر شده ...   کلمات بیشتری رو به کار می بره و بیشتر سعی میکنه جمله بگه و دیگه سعی نمیکنه فقط با اشاره منظورش رو برسونه.... من سعی کردم لغاتش رو بنویسم ولی خب تو این 2 ماه کلی کلمات جدید یاد گرفته که ثبت همه شون مقدور نبود.... 22 خرداد       &nbs...
19 مرداد 1393

23- بع بعی و دوش و کتک :(

ساعت 13:10 خونۀ مامان بزرگیم و پای سفره نشستیم.... مامان بزرگ، خاله "ز" ، دخترخاله "ن" ، مامان و امیرعلی.... ناهار دیزی داریم.....  امیرعلی یکی از سیب زمینی ها رو که پوستش کامل درنیومده ورمیداره و میذاره دهنش که بخوره.... خاله : مگه بع بعی هستی؟ امیرعلی : بَــــــــــــــــــــــــــــــــــع!!! و همه:                      و خودش:  قبلش بردمش که بشورمش...  نمیدونم چرا دیروز و امروز قلقلکی شده و وقتی میشورمش هی وول میخوره و غش غش میخنده!!! به دوش اشاره میکنه و میگه: این چیه؟ من :...
21 خرداد 1393

22- شیرین کاری

سلام به همگی خوبین؟ دماغاتون چاقه؟ امیرعلی خوبه خداروشکر...  و روز به روز شیطون تر میشه... اول اینو بگم که خدا نخواست امیرعلی داداش دار یا آبجی دار بشه و  ما اونو 1 خرداد از دست دادیم. از خدا میخوام به حق این ماه عزیز امیرعلی رو همیشه برام سالم نگه داره... بریم سراغ لغات جدید امیرعلی: 1 اردیبهشت    13:30 تا من وضو بگیرم و بیام، باز چادرمو سر کرده، من: چادرمو بده نماز بخونم. امیرعلی: چادُ نه!!!   من: بده بخونم برات چادر میدوزم  اون: چادُ؟؟؟ بعدش رفت سجده و سرش رو گذاشت رو مهر.... 2 اردیبهشت  12:30  کَری : کَره 5 اردیبهشت  ...
20 خرداد 1393

21- عجب دوره و زمونه ای شده والا

من و پسری تو آشپزخونه ایم. من خوردکن رو روشن کردم و خودم پای لب تابم.  امیرعلی اوایل از خوردکن میترسید و الان که خودم ترسش رو ریختم میاد جلو بهش زل میزنه و تو کارش دقیق میشه.   تو عمق کار خوردکن غرق شده بود که من یهویی زدم زیر آواز.   الکی صدامو خیلی بالا بردم که عکس العمل امیرعلی رو ببینم. یهو داد زد: اِِِِِِِِِِِِِِِِِه.... من نگاش کردم و اونم انگشت اشارۀ دست چپش رو گذاشت جلو دهنش و گفت: هیــــــــــــــــــــــــــــــس! اونم خیلی جدی و با اخم... بعدم دوباره رفت تو بحر خوردکن و اصلا انگار نه انگار که زده احساسات مامانش رو خُرد و خاکیشیر کرده... حالا من مونده بودم بخندم یا اخم کنم و بگ...
3 ارديبهشت 1393

20- با امیرعلی از 26 بهمن تا الان

26 بهمن - 13:22 : گوشیم رو میذاشت جلو چشاش که مثلا عکس بگیره... من: میخوای عکس بگیری؟     امیرعلی: عَک... 1 اسفند - 13:50 : امیرعلی: شربت 17 اسفند - 14:39 : داره میگ میگ تماشا میکنه، هردفعه میگ میگ رد میشه و میگه میگ میگ امیرعلی: می می...  و میخنده. 23 اسفند: ماهی ها رو نگاه میکنه و میگه: مایی 24 اسفند - ساعت 00:48 : من: بخواب مامان، شب بخیر    امیرعلی میخنده و میگه: شب بپِل 25 اسفند - 11:24 : با "برج هوشش" بازی میکنه و کاسۀ آبی رو دستش میگیره و میگه: آبی... اولین رنگی که میگه.. 25-26 اسفند!!!   00:00    واسه اولین ب...
1 ارديبهشت 1393

19- برای نی نی کوچولوم

عضو جدید خونوادۀ سین سلام...   الهی مامانی قربون قد 5/2 سانتیت برم...  فدای وزنِ 8 گرمیت بشم من.... تو دیگه الان رویان نیستی...  از این هفته باید "جنین" صدات کنیم... قسمت های مهم بدنت تکمیل شده.... طبق گفتۀ  دکتر ميرمجيد مصلايي نايب رئيس انجمن دکتراي علوم آزمايشگاهي تشخيص پزشکي ايران  تو  این هفته با آزمایش خون میشه تشخیص داد شما داداش امیرعلی هستی یا آبجی کوچولوش... اما فک نکنم هنوز تو استان ما بشه این کار رو کرد..... اگه هم بشه ممکنِ هزینه اش با جیب بابایی سازگار نباشه.... عزیز دلم که هنوز نمیدونم باید چی صدات کنم....  تو الان قراره چهارمین عضو خونوادۀ سین بشی... ...
25 فروردين 1393

18- نی نی دوم

سلام به همه خونوادۀ ما داره 4 نفره میشه....  یعنی من بازم دارم مامان میشم... و قراره امیرعلی من داداش دار یا آبجی دار بشه... هرچند هیچ برنامه ای برای اومدن نی نی نداشتیم و انتظار نداشتیم اینقد زود به جمع ما بیاد اما اومده و الان تو هفتۀ دهمه...   هنوز خیلی کوچولوئه...    طبق گفتۀ  دکتر ميرمجيد مصلايي نايب رئيس انجمن دکتراي علوم آزمايشگاهي تشخيص پزشکي ايران میشه با آزمایش خون جنسیتش رو تشخیص داد ولی فک نکنم تو استان ما بشه هنوز.... و ما باید صبر کنیم تا یکی دو ماه دیگه... وقتی از امیرعلی میپرسیم: داداشی میخوای یا آباجی؟ برخلاف بقیۀ بچه ها که همیشه کلمۀ دوم رو میگن، امیرعلی میگه: داد...
25 فروردين 1393